خاطرات من و ني ني

حس قشنگ مامان!

    حس قشنگ مامان!   چه حس قشنگيه وقتي امروز براي بار اول دلم خواست مخاطب نوشته  هام تو باشي ني ني عزيزم. تا امروز نمي دونم چرا؟ يه حس واقع بينانه اي بهم مي گفت با ني ني اي كه هنوز نيست نمي شه حرف زد. اما از امروز نا خودآگاه موقع نوشتن تو رو مخاطب قرار دادم. چه حس قشنگي داره الان مامان. واي اگه بدوني با چه ذوقي دارم برات مي نويسم. باورت نمي شه. نمي دونم شايد الان وجود داشته باشي؟شايدم هنوز نه! اما هر وقت بياي  قدم هاي نازنينت رو روي چشام مي ذاري عزيزم. بابا هم جديدا از وقتي به فكر اومدنت افتاديم كمي ذوق نشون مي ده. آخه بابا يه اخلاقي داره مي گه در مورد هر چيزي...
17 بهمن 1391

شغل مامان و بابا ي ني ني ما!

شغل مامان و بابا ي ني ني ما!   مي خوام امروز براي ني ني آينده از شغل و رشته تحصيلي خودم و باباش بنويسم. من و بابا هردو كارشناس مرمت بناهاي تاريخي هستيم.      هردو 5 سال پيش كارمند اداره ميراث فرهنگي بوديم كه با هم آشنا شديم . يه روز بابا از من خواست به ازدواج باهاش فكر كنم و من هم گفتم بايد اول خانواده ها به توافق برسن تا جدي بهش فكر كنم.   آخه يه شناخت كلي ازش داشتم و خيلي مودب ،با اخلاق و با شخصيت بود.   فرداش بابا بزرگ اومد و با پدر خدا بيامرزم حرف زدند و قرار خواستگاري گذاشتند. خانواده من به خاطر شناختي كه من از بابايي داشتم زياد سخت نگرفتند و 2 هفته بعدش ما نامزد شديم. بعد ...
15 بهمن 1391

احساس پدر شدن!

  احساس پدر شدن!   ديدين مردها مثل ما خانمها احساساتي نيستن براي ني ني دار شدن؟   همه نه  ولي خيلي ها . تا بچه اي در كار نباشه هيچ حسي ندارن. تازه باردار كه ميشي تازه متوجه مي شن ني ني داره مياد. تا بچه رو بغل نكنن و  ني ني يه لبخند نزنه انگار كاملا حس نمي كنن پدر شدن. آخه طفلي ها چه گناهي دارن؟ ني ني تو دل مامانهاست.  به محض اينكه بچه شيرين بازياش شروع بشه ديگه اون موقع است كه مي بينيم همون بابا ، معتاد بچه شده.   از سر كار مياد با بچه خستگي در مي كنه . با يه لبخند.   البته مادر بچه هم جاي خودشو داره ها . حالا از همه جالب تر مي بيني همه سختي ها و بيدار خواب...
15 بهمن 1391

مادر زيبا

مادر زيبا   شما مادر هستين يا قراره ايشالله بعدا مادر باشين؟ به زيبايي هاتون فكر كردين؟ زيبا هستين؟ منظورم هم زيبايي ظاهريه هم باطني. شايد بيشتر مرتب بودن وضع ظاهر الان منظور منه. امروز توي بانك بودم يه بچه اي صندلي جلو نشسته بود و زل زده بود به تيپم.   انگار براش عجيب بود ظاهر من! به مادرش نيگا كردم ديدم شلخته و نا منظم. گفتم خوب بچه حق داره با يه حسرتي بهم نيگا مي كرد  يه جوري شدم. منظورم اين نيست كه خوش تيپم ها ! نه ،خوب مرتب كه هستم حداقل.   با خودم فكر كردم طفلي بعضي مادرها اونقدر سرشون شلوغه مشكلات زندگيه يادشون مي ره به خودشون بپردازن. امروز تصميم گرفتم هر قدر هم كه سرم شلوغ بشه ...
14 بهمن 1391

مال دنیا

  دنبال مال دنیا نباش!   جمله یا بهتر بگم نصیحتیه که ظاهر خیلی ساده ای داره اما خیلی سخته.   چند وقته قصد خرید خونه داریم.٢-٣ بار تا مراحل پایانی پیش رفتیم.خیلی آرزو داشتیم خونه دار بشیم. اما هر دفعه که به خونه ای دل بستیم و نشده با خودم گفتم  این یه امتحانه.   امتحانه از طرف خدا ببینه چقدر مال دنیا برات ارزش داره. و اینطور خودمو آروم کردم.. باز مورد بعد که پیش اومده حرص خوردم که حتما بشه. خدایا خودت کمک کن جوری زندگی کنیم که ازمون راضی باشی. مال  دنیا مهمه برای رفاهه ولی رضایت تو مهمتره.   ...
14 بهمن 1391

خشم

خشم تا حالا به خودتون وقتي خشمگين و عصباني شديد فكر كرديد؟   تا حالا خودتونو مورد نقد قرار داديد توي اون وضعيت؟   تا حالا به عواقب خشمتون پي برديد؟   تا حالا از عواقب خشمتون  شرمنده شديد؟   تا حالا از خشمتون پشيمون شديد؟   خوب من هم  بعضي وقتها در حالت خشم و عصبانيت ،حرفهايي زدم كه بعدا خودم باورم نشده و هر كار كردم نتونستم به طرف مقابلم ثابت كنم اون حرف هيچ گونه صحتي نداره.   ولي جديدا خودمو مورد نقد و بررسي قرار دادم.   حتي اگه سالي يه بار هم اين موارد پيش بياد براي شكستن قلب عزيزانمون تا مدتها بسه. پس ارزش اينو داره آدم بهش بپردازه. من تمرين كردم كه ...
14 بهمن 1391

خواب خوب من

  امروز عصر يه خواب خوبي ديدم.شب تولد حضرت محمد بود به فال نيك گرفتم. خواب ديدم يه ني ني يه روزه دارم از مامانم پرسيدم مامان دختره يا پسر؟ ممانم گفته پسره! من گريه ام گرفته آخه بابام آرزو داشت بچه منو ببينه و نه خودش و نه بچه هاش تا حالا پسر نداشتند مي دونم دلش مي خواست يه نوه پسر هم داشته باشه. در حين گريه به مامانم گفتم مامان تا 7 روز محمد حسن صداش مي زنيم چون اسم پدرم حسن بود و به حرمت اسم حضرت محمد. خيلي حال خوبي داشتم وقتي بيدار شدم.ايشالله اگه خدا بهم پسر بده حتما همين كارو مي كنم.   ...
10 بهمن 1391

تبريك

    در خلوت شب آمنه ،زيبا پسري زاد تنها نه پسر ، بر بشريت پدري زاد چشم همه روشن كه چه قرص قمري زاد ميلاد حضرت محمد (ص) و امام جعفر صادق(ع) بر همگي مبارك   ...
10 بهمن 1391

غم بسه!

  توي يه سالي كه گذشت جز غم و غصه چيزي عايدم نبود. فوت بهترين پدر دنيا.........چند ماه بعد مادر بزرگ مادريم...........و 2 ماه پيش عمه عزيزم. خيلي سخته. كل فاميل اين يه سال دلاشون پر غم بوده و شادي رو به خودشون حروم مي دونستن. اما فكر مي كنم ديگه  غم بسه. نه اين كه يادم رفته باشه ديگه بابا ندارم ..يا مادر بزرگ مهربونم كه واسه همه آرزوهام حديث كسا مي خوند و مي گفت گلكم موفق باشي ،رو يادم رفته.........يا عمه اي كه بغلم مي كرد مي گفت بوي داداشمو مي دي............... مگه ميشه يادم بره؟ اما اينو هم مي دونم غم غم مياره و زياد موندگار شدنش جالب نيست. اون خدابيامرزها هم راضي به اين نيستند كه هر وقت به يادشون مي افتيم آ...
9 بهمن 1391

حساس نباش

    یه موقع هایی اونقدر فکر و خیال می کردم و جوش همه رو می زدم که همیشه غم این و اون روی دلم سنگین بود. مثلا فلانی با فلانی بحثش شده بود من خوابم نمی برد از غصه. شوهرم می گفت آخه عزیز اونا خودشون به تفاهم رسیدن تو این ور کشور براشون غصه می خوری. فرداش زنگ می زدم به همون فلانی می دیدم انگار نه انگار .. ...همه چی ختم به خیر شده بوده و من بی خبر .... شوهرم می گفت تو بلد نیستی یه موقع هایی به خودت بگی خوب به من چه! دیدم حق داره.طفلی شوهرم چه گناهی داره این وسط من همش غم امتو می خورم؟ پیش خودم تمرین کردم کمی در مقابل چیزایی که می شنوم و به من ربطی نداره دل گنده تر باشم. خدا رو شکر موفق شدم. الان می بینم خیلی ...
8 بهمن 1391